پته­ اش روی آب افتاد
   
 

.
 

 
 

 
 
 

 
.
 
 

به وبلاگ من خوش آمدید
ایمیل مدیر : babakebadi1379@gmail.com

» دی 1393
» آذر 1393
» خرداد 1393

» gps ماشین ردیاب
» دیلایت فابریک
» جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ضرب المثل های ایرانی وخارجی و آدرس zarbalmasal.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 2769
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1





RSS
 
پته­ اش روی آب افتاد
موضوع : <-CategoryName->
نویسنده بابک عبادی  تاریخ ارسال شنبه 3 خرداد 1393برچسب:ضرب المثل,ضرب المثل پته اش روی اب افتاد,اب,پته, در ساعت 1:28

 

پته­ اش روی آب افتاد, داستان ضرب المثل, اسرار مگو

هرگاه راز و سر کسی فاش شود و به اصطلاح دیگر «طشتش از بام افتاده باشد» مجازا می گویند : «فلانی پته اش روی آب افتاد» یعنی اسرار مگویش فاش و برملا گردید.

 

آن­چه را که امروزه به نام جواز و گذرنامه و بلیط نامیده می­شود سابقا «پَتِه» می­گفته­اند. پته به منظور خروج از کشور همان است که تا چندی قبل به نام «تذکره» نامیده می­شد و در حال حاضر آن را گذرنامه و یا به اصطلاح بین المللی «پاسپورت» می­گویند که از طرف دولت متبوعه صادر می­شود و در کشور مقصد و مورد نظر به منزله­ی اجازه نامه­ی اقامت تلقی می­گردد.

 

پته دیگری در رابطه با موضوع این مقاله وجود داشت که به گفته­ ی صاحبان فرهنگ­ها و فرهنگنامه­ ها : «بند گونه­ای بود که در جای جای جوی­های نشیب دار می­بستند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته نشود.»

 

در حال حاضر که تمام شهرها و غالب روستاهای کشور لوله کشی شده و از آب تصفیه شده­ی چاه­ها و چشمه سارها استفاده می­کنند، واژه­ی پته و پته بستن که از آن معنی و مفهوم بند بستن برجای جای جوی­های نشیب دار اسفاده شود مهجور و دور از ذهن می­باشد. ولی سابقا که لوله کشی نبود و آب مورد احتیاج شهرها در داخل جوی­های سرباز (نه سربسته) جریان داشت هرجا که لازم می­آمد مقداری از آب جاری به داخل کوچه­ های مسیر یا خانه­ های مسکونی جریان پیدا کند سد و بند کوچکی از جنس چوب به نام پته در داخل جوی خیابان یا کوچه قرار داده آب را به قدر کفایت (نه کم و نه زیاد) به داخل حوض و آب انبارخانه جریان می­دادند تا از آب حوض برای شستشوی ظروف و اثاثیه و ملبوس و از آب نیمه صاف آب انبار که قسمت عمده ­ی گل و لای و اضافاتش رسوب کرده است برای نوشیدن و به کار بردن درامور خوراک پزی استفاده نمایند.


سابقا افرادی بودندکه در سال­های کم آبی و خشکسالی، احتیاج مبرم به آب برای پر کردن حوض و آب انبار به منظور رفع نیازمندی­های داخلی، آنان را وا می­داشت که در غیر نوبت به حقوق دیگران تجاوز کرده از آب سهمی و نوبتی آنان، سو استفاده کنند.


برای حصول این مقصود نیمه­ های شب که تمام سکنه­ی آن محله و آبادی بر بستر راحت و آسایش غنوده بودند در داخل جوی پته می­بستند و آب می­بردند.


بدیهی است در آن نیمه­ های شب کمتر کسی متوجه آب دزدی آن شخص می­شد، مگر آنکه فشار آب گاهی موجب گردد که پته­اش روی آب افتد یعنی فشار آب پته را از جایش کنده به جاهای دیگر ببرد که در این صورت ساکنان خانه ­های پایین­تر پته را بر روی آب می­دیدند و راز و سرش بدین وسیله فاش شده قشقرق برپا می­شد و آبرویش برباد می­رفت.
منبع:forum.gigapars.com


چاپ این صفحه

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 
.:: ::.
 
عناوین آخرین مطالب بلاگ من


 
 
 

  .:: Design By : wWw.Theme-Designer.Com ::.